Blut und Wasser schwitzen (عامیانه)
Blut : خون
schwitzen : عرق ریختن
بسیار مضطرب بودن
تخفیف نوروزی : ۵۰ درصد برای تمام محصولات تا چهار فروردین . کد تخفیف : 1402
Blut : خون
schwitzen : عرق ریختن
بسیار مضطرب بودن
جیم شدن، در رفتن، سر کار نرفتن
biegen : خم شدن
brechen : شکستن
به هر قیمتی شده، با هر زحمتی که هست، تحت هر شرایطی
das Bein : پا
ausreißen : کنده شدن، پاره شدن
تنبل بازی در اوردن، به خود زحمت ندادن
die Bank نیمکت
schieben : کشیدن
موضوعی را پیگیری کردن، ایستادگی کردن، پای کار ایستادن، دست نکشیدن، منحرف نشدن
Vater: „ln einem Monat ist dein Praktikum zu Ende. Ubernimmt dich die Firma dann?”Sohn: „lch habe noch keine konkrete Antwort bekommen.”
Vater: „Du musst am Ball bleiben, sonst klappt das nicht.”
-پدر : دوره کارآموزیت یه ماه دیگه تموم میشه. شرکت اونوقت قبولت میکنه ؟
— پسر: هنوز جواب دقیقی بهم ندادند.
– پدر : باید پیگیر باشی، و گر نه نمیشه
کاری را در نظر داشتن، مد نظر قرار دادن، برنامه داشتن
کسی را یا چیزی را تحت نظر قرار دادن، به دقت مشاهده کردن
آستین ها رو بالا زدن، دست به کار شدن (عامیانه)
der Angriff : حمله
در دست گرفتن، دست به کار شدن، به چیزی پرداختن، شروع کردن
به زودی تحصیلاتت تموم میشه، جایی تقاضای کار دادی ؟
نه، ولی بلافاصله بعد امتحانات دست به کارش میشم